اولین درد ِ فرایند رشد !
اول ماه مسیحا جونی رو بردیم دکتر و واکسن زدیم.
دو تا پاشو سوراخ کردند ! اشک تو چشای بچه م جمع شد .. اما کم گریه کرد.
این عکس دقیقا بعد از واکسن توی ماشینه.. الهی قربون چشات بشم.
بعدش رفتیم خونه عزیز جونش. همش پاهاشو تکون می داد و گریه ش می رفت هواا !
عزیزجونش هم ملحفه آورد و پاهاشو بست تا کمتر داد و بیداد کنه.
تو عکسشم کلی تعجب کرده از اینکه نمی تونه پاهاشو تکون بده !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی