ماه هشتم پر !
خب این ماه هم چند روزی میشه که تموم شده
و باز هم مث ماههای پیش کلی کارای جدید یاد گرفتی.
عاشق اینم که منو ذوق زده می کنی !!
از صداهایی که در می آری
از ادا و اصولات ! از همه ی دلبری هات
خدایا شکر که سالمی و این ماه سرما نخوردی.
البته من که حسابی از بد خوابیدنای تو بهره مند شدم !!
هر شب بیست بار بیدار میشی و هنوز نفهمیدم چی کار باید بکنم!!
این ماه دیگه از اون حالت کوالا بودنت کم شده !!
یعنی زیاد نمی چسبی بهم و خودت میشینی با اسباب بازی هات بازی می کنی
منم عاشقانه میشینم نگاهت می کنم.
یه روزایی بد غذا شده بودی. خوب فرنی و سوپ نمی خوردی
و من کلی حرص می خوردم!!
اما وقتی غذاتو یه کم سفت تر کردم و توی فرنی ت نبات انداختم دوباره هام هامتو خوب خوردی.
نوش جونت عزیزم.
خبر اینکه : بی خبر ! چون هیچ خبری از چهار دست و پا و دندون نیست !
اما وقتی نشستی با باسنت می تونی خودتو بکشی جلو!
عجیبا غریبا !! ای تنبلوک من !!
باهات بازی کلاغ پر می کنم. تو هم دست منو میگیری
و با دستم میاری بالا و یه صدایی در می آری از خودت.. که احتمالا میگی پــــــر !!
یه چیز دیگه : عاشق قاشق شدی !! وقتی ما میشینیم دور میز و می خواییم غذا بخوریم
باید به تو یه قاشق بدیم تا باهاش بازی کنی
و اینکه خیلی اهل تلویزیون نگاه کردن نیستی.
توی روز شاید کلا یک ساعت هم چشم به تلویزیون ندوزی!
بهتر ! می گن زیر دو سال خوب نیست !
پسر قشنگم. هر جور باشی همه دوستت دارن.
می دونم یه روزایی خیلی اذیت می کنی و بهونه گیر میشی
یه روزایی هم همش خنده و بازی
هیچ فرقی نداره.
عاشق نگاهتم. عاشق خنده هاتم.
حتی یه وقتایی عاشق بغض و گریه هاتم
پی نوشت :
به بهونه ی این عاشقانه ای که واست نوشتم و به پیشنهاد یه دوست عزیز یه موضوع جدید رو به وبلاگت اضافه می کنم.
عاشقانه های مامان و بابا
عکسها رو یه زودی توی یه مطلب جدید اضافه می کنم.